امیر اسلامی، عضو پیشین هیئت علمی دانشکدهٔ موسیقی دانشگاه هنر تهران – ونکوور
در این مقاله سعی شده است تا با گذری کوتاه بر نوروزخوانی در مناطق مختلف ایران، این رسم دیرین بازشناسی شود.
نوروزخوانی یا بهارخوانی یا نوروزی، گونهای از آوازخوانی است که در گذشته بیش از امروزه در ایران رواج داشته است. خاستگاه اینگونه آوازخوانی بیشتر در استانهای مازندران و گیلان بوده است، و در حال حاضر این مراسم بهصورت محدود در برخی نقاط ایران برگزار میشود[۱].
ناصر وحدتی، خواننده و پژوهشگر فولکلور، دربارهٔ آئینهای موسیقایی سال نو در مناطق شمالی کشور توضیح میدهد و با اشاره به مراسم «نوروزخوانی» میگوید: «این مراسم از آئینهای بسیار دور و دراز در منطقهٔ ما (گیلان و مازندران) است، یعنی شاید قدمت آن به دو تا سه هزار سال پیش برسد و زمانی که چلهٔ کوچک به پایان میرسد، آغاز میشود.»
او با بیان اینکه «چله نشینی» یعنی «به اندوهنشینی» اظهار میکند: «با فرا رسیدن آخر آذر ماه، مردم خودشان را برای روزهای بد و سخت زمستان آماده میکردند. چلهٔ اول از ابتدای دی ماه شروع میشد و تا دهم بهمن ماه ادامه داشت، و چلهٔ دوم نیز از یازدهم بهمن آغاز میشد و آخر همین ماه پایان مییافت. چلهٔ دوم ۲۰ روز است، اما بهدلیل اینکه انسان از حضور سرما مرارت میکشد، به آن چله میگویند. وقتی این دو چله سپری میشود، زمین نفس میکشد، میشکفد و به سمت نوروز میرویم که در این زمان، نوروزخوانان بهصورت یک یا دو نفره میآمدند و میخواندند: باد بهاران آمده / نوروز نوسالان آمده / مژده دهید، ای دوستان / عید سلطان آمده.»
وحدتی اضافه میکند: «نوروزخوانها میآمدند و ۱۰ دقیقه در حیاط خانههای مردم آواز میخواندند، مقداری برنج یا پول بهعنوان انعام میگرفتند و میرفتند. آواز آنها در دستگاه ماهور و یک دستگاه دیگر خوانده میشد و هیچ سازی آنها را همراهی نمیکرد. نوروزخوانها کار خود را تا چهارشنبهسوری ادامه میدادند.»[۲]
برخی از مشخصات کلی نوروزخوانی از گذشته تا به امروز عبارت بودند از:
۱. پیشینه این گونهٔ آوازی مربوط به دوران قبل از اسلام است و بعد از ورود اسلام و مذهب شیعه، اشعار نوروزخوانان با مفاهیم مذهبی و روایات اسلامی آمیخته شده است.
۲. نوروزخوانی یا بهارخوانی، تا چند دهه پیش بهشکلی گسترده در بسیاری از نواحی ایران، بهویژه نواحی البرز شمالی و جنوبی، مازندران، گیلان و تالش و دیلمان، کومش و طالقان رواج داشته است و امروزه بهشکل پراکنده، در روستاهای دوردست مشاهده میشود.
۳. نوروزخوانان، آوازخوانان و نوازندگان دورهگردی بودهاند که آمدن بهار را به مردم بشارت میدادند.
۴. نوروزخوانی همواره با هنر اجرا همراه بوده است و در جشن باستانی نوروز، گاه بههمراه اجرای خردهنمایشهایی برای بیرون راندن نمادین سرما و استقبال از بهار، موسیقی نیز عرضه میشده است.
۵. شیوهٔ اجرای این نمایشها در نواحی گوناگون، زمان اجرای مراسم و حتی ترانههای آنها با یکدیگر تفاوت داشته است.
۶. نغمههای نوروزخوانی بسیار ساده و روان بوده، زیرا نوروزخوانان اغلب موسیقیدانانی غیرحرفهای و از مردم عادی روستاها بودهاند. گردش ملودی نیز در نوروزخوانیها ساده و روان بوده، و این واقعیت که راویان این نوع موسیقی از میان مردم عادی برخاسته و موسیقیدان حرفهای نبودهاند، به سادگی اجرا میانجامیده است.
۷. اشعار مورد استفاده توسط نوروزخوانان به زبان فارسی و نیز لهجهها و گویشهای محلی بوده است.
۸. نوروزخوانی، مراسمی شاد و توأم با محبت و مهر و نیکی به یکدیگر بوده و نوروزخوانان علاوه بر شاد کردن فضای محلهها و روستاها، شاخههایی از درخت شمشاد بههمراه داشتهاند و به صاحبخانهها میدادند و برایشان دعا میکردند. مردم هم آمدن نوروزخوانها به خانههایشان را خوشیمن میدانستند و به آنان خوراکیهایی مانند برنج، شیرینی، تخممرغ و حتی پول میدادند.
۹. در هر منطقه، آوازهای نوروزخوانان از آوازهای همان منطقه تأثیر میپذیرفت و دامنهٔ صوتی کوتاه، آن را از سایر موسیقیهای آوازی آن منطقه متمایز میکرد. ضمن آنکه در برخی مناطق، فرم و ساختار اجرا حالتی غیرملودیک به آن میداد .
۱۰. استفاده از همخوانی بهصورت سؤال و جواب، ویژگی بسیاری از نوروزخوانیها بوده است.
۱۱. نوروزخوان به توصیف و بازگویی احساسات مردم در بازنگری دوباره بهار و نوروز و همچنین تبلیغ افکار آئینی و اعتقادات مذهبی میپرداخت. نوروزخوان، حتی در بازگویی وقایع ناگوار سیاسی و اجتماعی بهشیوهٔ تمثیلی و کنایی و غالباً در قالب طنز و هجو، در نقش ناقل اخبار و وقایع ظاهر میشد و مانند یک رسانه از نقطهای به نقطهٔ دیگر میرفته و همه را در جریان خبرها قرار میداده است.
۱۲. بسیاری از بخشهای اشعار نوروزخوانان طنزآمیز بود و بهخاطر ذات سرورآمیز نوروز، این اشعار با استقبال مردم مواجه میشد. اگر در سطح کلان سیاسی و نظامی کشور هم اتفاقاتی میافتاد، نوروزخوانان افراد آگاهی بودند که این اطلاعات را به مردم میدادند.
۱۳. در نوروزخوانی از آغاز تا پایان، همهٔ موضوعاتی که بیان میشود، با شعر هجایی و همراه با موسیقی است. بخشی از این اشعار فیالبداهه بوده و به فراخور شرایط سروده میشده است.
۱۴. اشعار نوروزخوانی از سه محور برخوردار است. اول: نام و یاد خدا و اولیای دین، دوم: آمدن نوروز سلطانی، سوم: آرزوی سلامتی، طول عمر و رفع بلا برای مردم.
۱۵. برخی از گونههای نوروزخوانیهای متأخر که در چهارگاه، بیات ترک، شور و دشتی خوانده شدهاند، بهشدت تحت تأثیر موسیقی دستگاهی ایران قرار دارد. این تأثیر که فرایند گسترش موسیقی ردیفی ایران از طریق تعزیه و برخی دیگر از انواع موسیقی مذهبی میباشد، موجب پیدایش این دسته از نوروزخوانیها شده است. نمونههای موجود نوروزخوانی در دوگاه، سهگاه و شور نیز از نظر ساخت نغمه، پیوندهای عمیقی با موسیقی نواحی البرز دارد. علاوه بر نوروزخوانی با مایگیها و پردههایی که قبلاً از آنها یاد شده، ملاحظهٔ تعداد قابل توجهی نوروزخوانی در شوشتری، همایون، دشتی، اصفهان و تُرک حکایت از تأثیری است که نوروزخوانان جنوب البرز در منطقهٔ شمالی به جای گذاردهاند.
نوروزخوانی در مناطق مختلف ایران
مراسم نوروزخوانی که پیشینهای سههزارساله دارد، در مناطق مختلف ایران با نامهای متفاوتی شناخته میشود.
آذربایجان
«تکم» بزی ساختهشده از چوب است که «تکمچی» چند روز قبل از نوروز در کوچهها میچرخاند. او با خواندن اشعاری به زبان آذری نوید بهار میدهد.
گیلان
در گیلان گروهی سهنفره نوروزخوانی میکنند. یکی از آنها به «سرخوان» معروف است و اشعاری را میخواند. دو نفر دیگر آن را تکرار میکنند. یک نفر هم کولهباری دارد و هدایای مردم را جمع میکند.
مازندران
در این استان افرادی به نام «نوروزخوان» آوازهای نوروزی میخوانند. هنگامیکه نوروزخوانان وارد محلی میشوند، یکی از آنها نوروزخوانی میکند و دیگری یا همراهان وی بعد از خواندن اشعار توسط نوروزخوان اصلی، آن شعر را تکرار میکنند و یکی از آنان نیز به انجام حرکات نمادین شادیبخشی میپردازد.
نوروزخوانان، پیامآوران شادی و بهارند که در آستانهٔ سال نو و روزهای پایانی سال، بساطشان در مناطق مختلف مازندران گسترده میشود و از گذشتهٔ دور با فروکش کردن سرمای زمستان و نزدیک شدن بهار و تجدید حیات طبیعت، پیکهای نوروزی روستاها و شهرهای مازندران با اجرای مراسم، بازیهای نمایشی، خواندن اشعار و ترانههایی در وصف بهار و نوروز، به عاشقان طبیعت بشارت آمدن نوروز را میدهند.
نوروزخوانی از ملودیهای کهن بهحساب میآید و از نظر مضمون، بخشی از موسیقی آئینی مازندران است. زمان مناسب خواندن این آواز از نیمهٔ دوم یا سوم اسفندماه تا نوروز است و بهندرت تا دههٔ نوروز هم ادامه مییابد و بعد از آن، مراسم نوروزخوانی تمام میشود.
لرستان
در این استان فردی به نام «میر نوروزی» در کوچههای شهر میگردد و بشارت نوروز را میدهد. مردم او را عزیز میدارندو برایش هدیه میآورند.
تالش
در تالش همچون آذربایجان، آئین «تکمگردانی» رسم موسیقی نوروزی است. تکمگردانی بهعنوان یکی از جشنها و نمایشهای اصیل نوروز با قدمتی دیرینه است. تکم عروسکی چوبی به شکل بز است که تکمگردان آن را به دست گرفته و همراه با آن به خواندن اشعار نوروزی، دعا و آرزوی داشتن سال جدید و پربار میپردازد. تکمچی اشعار مخصوص تکم را با آهنگی خاص و به زبان تالشی، ترکی و محلی میخواند و اشعار تکم در چند آهنگ که خاص مراسم تکمگردانی است، خوانده میشود.
شاهرود [۳]
نوروزخوانی در شاهرود به دو طریق انجام میشود. گروه اول شامل مردانی است که از طریق نوروزخوانی روزگار میگذرانند. نوروزخوانها از اوایل اسفند ماه از روستاهای وامرزان، جزن، مایان و حسنآباد دامغان به شاهرود و روستاهای اطراف آن میآیند. شنیده شدنِ صدای نوروزخوانان با لهجهٔ خاصشان در کوچه و خیابان، نشان از مژدهٔ آمدن بهار است و در اصطلاح، نوروزخوانها را بهار لالهزار، شعرخوان یا پیشبهار میگویند. نوروزخوانها ملبس به قبای بلند سفید یا مشکی بوده و گیوه به پا میکنند و با عصایی در دست، در گروههای دو تا پنج نفری سراسر منطقهٔ قومس (سمنان) بهویژه شاهرود را زیر پا میگذارند.
اشعاری را که نوروزخوانها میخوانند، از پدران خود فرا گرفته و خود نیز دارای قریحهٔ شاعریاند. نورزخوانها وقتی بر در هر خانهای میرسند، با اشعار موزون و آوازخوانی و آهنگ مناسب، حلول سال نو را به اهل خانه تبریک میگویند. مردم حضورنوروزخوانها را به فال نیک میگیرند و بعضیها بهعنوان تبرک از آنان، نقل یا خرمایی را میگیرند و بر سر سفرهٔ هفتسینشان میگذارند.
گروه دوم نوروزخوانها، نوجوانانیاند که پس از غروب آفتاب در محلهها و روستاها حلول سال نو را تبریک میگویند. اشعاری که در نوروزخوانی خوانده میشود، در هر منطقه دارای قالب خاصی است، مثلاً در مجن بیشتر اشعار دارای رنگ و بوی مذهبی است ولی در روستای ابرسج بیشتر از نوروز، بهار و عید گفته میشود. نوروزخوانی را در ابرسج نوروزی نیز میگویند.
کردستان
کوسهنوروز یا کوسهگردی (کوسهوهوی)
کوسهگردی از جمله بازیها و نمایشهایی است که تا دو دهه پیش بهعنوان مقدمهٔ نوروز در استان کردستان برگزار میشده است. این رسم شاید دقیقاً نوروزخوانی نباشد، ولی بسیار به رسم نوروزخوانی شباهت دارد.
کوسه، فردی از اهالی روستا (معمولاً شبان روستا) بود. این فرد، ظاهری غیرعادی و در عین حال مضحک به خود میداده است. شاخهایی از چوب و داس برای خود درست میکرده و ریشی از پنبه یا پشم و سبیل درازی از موی بز میساخته است. برای اجرای مراسم، یکی از جوانان روستا نقش زنِ کوسه را بازی میکرده؛ لباس کُردی زنانه میپوشیده و سرخاب و سفیدآب میکرده است. کوسه و زنش بههمراه جمعی از جوانان در داخل روستا شروع به گشتزنی میکردهاند و موجب شوخی و خندهٔ مردم میشدهاند. با ورود به هر خانهای، صاحبخانه به استقبالشان شتافته و هدایایی به مناسبت نوروز مانند انواع خشکبار، روغن، کره و تخممرغ به آنها ارزانی میکرده است. نکتهٔ قابل توجه این بوده که تا صاحبخانه هدیهای به کوسه ارزانی نمیکرده، وی خانه را ترک نمیکرده است.
عشایر مناطق مختلف
در میان عشایری که کوچنده و در حرکتاند، مراسم نوروزی به شکلهای دیگری برگزار میشود. در این مناطق، علاوه بر اجرای مراسم نوروزخوانی؛ گوسفندان را با رنگهای متنوع و شاد رنگآمیزی میکنند، زنان شیرینیهای محلی میپزند و دختران هم قالیهای جهیزیهٔ خود را باید تا شب عید تمام میکنند.
تهران و سایر شهرهای ایران
رسم نوروزخوانی در شهرهای بزرگی چون تهران هنوز زنده است. حاجی فیروز چهرهای شناختهشده در فرهنگ فولکلور ایرانی است که در روزهای پایانی سال، به شهرها میآید تا خبر رسیدن نوروز را به مردم بدهد. حاجی فیروز مردی لاغراندام است که کلاه دوکی بر سر دارد و گیوههای نوکتیز و لباسی سرخ بر تن میکند. او یک دایرهٔ زنگی یا تنبک در دست میگیرد و به رقص، شیرینکاری و خواندن آواز میپردازد و هر کس میتواند بسته به وسع خود مقداری پول به او پرداخت کند.
[ ۱]ویکیپدیا
[۲]برگرفته از وبسایت تبیان
[۳] فرهنگ مردم شاهرود، سید علیاصغر شریعتزاده
دیگر منابع:
نوروز در ایران، پیمان بزرگنیا
ویکیپدیا
وبسایتهای مرتبط با نوروزخوانی